امروز رفتم یونی الهه.خیلی خوش گذشت.کلی حرف زدیم و درد دل کردیم. تازه یاری رو هم دیدیم.
دلم برای دانشگاه و حال و هوای دانشجویی تنگ شده.
رفتن به اونجا یه جورایی(الان اگه طغرل بود میگفت چه جورایی؟) بهم انگیزه برای درس خوندن داد...
رفتیم بستنی بابا رحیم، شب هم برگشتیم و آش دوغ درست کردیم و خوردیم.
قرار شده هر دوشنبه و چهار شنبه بریم پارک و فرار کنیم.
:: موضوعات مرتبط:
خاطرات من ,
,
:: بازدید از این مطلب : 200
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0